کندوج چیست؟
کندوج ، انبار شالی برنج است، اتاقکی که در ارتفاع بالا ساخته می شد و در گذشته برنج را پس از برداشت در آن نگهداری می کردند تا در زمان مناسب ، آن را سفید نموده و مصرف نمایند.
کندوج، 4 پایه چوبی دارد و اتاقک هرمی شکل آن نیز از دو متر به بالاتر از سطح زمین ساخته می شود.
کندوج ها بستگی به توانایی کشاورزان ، در اندازه های کوچک یا بزرگ ساخته می شد. کشاورزی که زمین بیشتر و محصول بیشتری داشت، کندوج بزرگ تری نیز داشت .
کندوج عابدینی در موزه میراث روستایی گیلان ، قدیمی ترین و بزرگ ترین کندوج ایران است.
موزه میراث روستایی گیلان زیر نظر یونسکو اداره می شود .
کندوج نام های دیگری دارد که مهم ترین و پر کاربرد ترین واژه دیگر آن، کوندوج است.
علت اصلی ساخته شدن کندوج در ارتفاع بالا
علت اصلی بالاتر بودن کندوج از سطح زمین ، رطوبت بالای شمال است.
در گذشته که ایزوگام و عایق کاری به شکل کنونی وجود نداشت و در هوای پر رطوبت شمال که اگر یک متر، زمین را می کندید به آب چاه می رسیدید، باید سازه ای وجود می داشت که بتوان برنج را هم از رطوبت حفظ کرد و هم از باران های سیل آسایی که گاهی، خانه و محصول کشاورز را به شدت در معرض خطر قرار می داد، در امان نگاه می داشت.
بنابراین کندوج ها، با همان سبک و الگوی خانه های گیلانی اصیل ایران، در ارتفاع و بر روی پایه های چوبی ساخته شدند تا کشاورز را از گزند چنین تهدیدهای پر رطوبتی حفظ نماید.
البته قرار داشتن برنج در کندوج و در ارتفاع بالا، مزایای دیگری نیز دارد که می توان به در امان بودن برنج از شر حیوانات ( موش ، مار و حیوانات خانگی) و هم گردش و تهویه هوای مناسب تر اشاره کرد.
ساختمان کندوج برنج چگونه است؟
پی و اساس کندوج ، بر چهار چوب گرد و کلفت است. سپس بر روی این چوب ها، چهار پایه کلفت و قطور دیگر قرار دارد. شکل این پایه ها ، به صورت مخروط است. این پایه های چوبی ، عایق اصلی بین اتاقک کندوج و رطوبت زمین هستند. سپس بر روی این چهارپایه ، اتاقکی قرار می گیرد. جنس اتاقک از کاه گل، چوب ، الوار یا تخته است. سقف هم بر روی این اتاقک قرار می گیرد و ساختمان کندوج را کامل می کند.
سقف کندوج برنج
سقف کندوج ، معمولا از ساقه برنج ( که محلی ها به آن کلوش می گویند) ساخته می شد. گیاهی به نام گالی در مرداب ها وجود دارد که از آن هم برای ساخت سقف کندوج استفاده می شد.
ساختن سقف کندوج تخصص خاصی داشت و معماران مشخصی می توانستند که این کار را انجام بدهند. کار هر کسی نبود. کاه ها می بایست با روش خاصی بر روی کندوج قرار داده می شدند. اگر این کار به درستی صورت نمی گرفت، با بارش های شدید باران در گیلان ، آب به داخل کندوج نفوذ می کرد. شکل هرم گونه کندوج سبب می شد که زهر شدت باران کاسته بشود. گویی نیزه ای رو به آسمان که لشکر سربازان باران را به کناره هایش هدایت می کرد و مانع نفوذ باران به داخل کندوج می شد. در بالای کندوج نیز یک گَمَج (گماجدون = ظرف سفالی ) قرار داده می شد. بنابراین آب، به هیچ صورت نمی توانست به داخل کندوج نفوذ کند.
برنج ها در داخل کندوج، احساس خوبی داشتند. احساس خوبی از امنیتی که کندوج و سقف آن برایشان به ارمغان می آورد.
با پیدایش حلب و افزایش کاربرد آن ، سقف کندوج ها ( همانند دیگر خانه های شیروانی در شمال ) ، به حلب تغییر جنسیت داد. دیگر از کاه استفاده نشد. اما همان شکل هرم گونه کندوج باقی ماند.
کندوج چگونه از برنج محافظت می کند
برنج خوراک درجه یک موش هاست. مخصوصا برنج درجه یک گیلان. موش ها ، عاشق برنج هستند. آنها برنج ایرانی را خام خام می خورند. ( برخلاف برنج خارجی که اگر صد کیلو بگذارید جلوی موش، لب به یک دانه اش هم نمی زند!) پرندگان هم که از مشتریان همیشگی برنج ایرانی شمال بوده و هستند. حشرات هم می توانند در لای ساقه های خشک برنج خانه کنند. همچنین برنج درو شده ای که هنوز ساقه دارد ، یک تختخواب راحت و گرم و نرم برای مارهای شمال است. به همه اینها ، رطوبت را هم اضافه کنید. آن هم رطوبت 100 درصد شمال. چه از آب باران و چه از سوی زمین.
کندوج برای شلتوک برنج، یک موهبت است. کندوج از شلتوک در مقابل همه این موارد دفاع می کند. کندوج، محافظ برنج در طولانی مدت است.
کاربری فضای شاه نشین زیر کندوج برنج
در زیر کندوج ، فضای شاه نشین کندوج قرار داشت. از آن فضا استفاده های گوناگونی انجام می شد. هم محلی برای استراحت کشاورز و خانواده اش و هم محلی برای کار آنها بود. کار به معنای تولید صنایع دستی .از حصیر و سبد و زیر سفره ای و زیرقابلمه ای گرفته تا کارهای دیگر. حتی دسته پیازها را هم برای مصرف سالیانه در زیر آن آویزان می کردند. یا کدوها . در واقع محلی برای خشک کردن هم به حساب می آمد. ماهی شور هم در صندوق های زیر آن گذاشته می شد.
در کنار همه این موارد، صاحب کندوج می توانست با خانواده یا مهمانان خویش، در زیر سایقه کندوج بنشیند و ازفضای اطراف خویش لذت ببرد. از وزش باد در لابلای درختان تبریزی و صنوبر و در خنکای نسیم باد صبا در شمال . در واقع محلی برای استراحت و به زبان حالا، پیک نیک هم به حساب می آمد.
چگونگی تهویه کندوج
کندوج هایی که سقف آن با ساقه خشک شده برنج ( کلوش) پوشانیده می شد، نیاز مستقیم به هواکش نداشتند؛ چرا که انتقال هوا از لابلای گیاه به صورت طبیعی انجام می شد.
اما بعدتر که سقف کندوج های برنج به فلز حلب تغییر یافت، نیاز به هواکش مستقیم وجود داشت. علت آن بود که حلب در زیر گرمای تابش مستقیم آفتاب ، داغ می شود . حال اگر هواکش ای وجود نداشته باشد ، برنجی که در داخل آن قرار دارد، دم می کشد و پخته می شود. ( در واقع خراب می شود)
به زبان دیگر ، برنجی که برداشت شده خیس است . منظور از خیس بودن برنج، رطوبتی است که در سبوس و ساقه و خود برنج وجود دارد. در نتیجه اگر سقف حلبی کندوج ها ، هواکش ای نمی داشت ، شبیه به ظرف دم کش برنج عمل می کرد و برنج را می پزاند. بنابراین بر بالای کندوج هایی با سقف حلبی ، معمولا یک یا دو هواکش قرار داده می شد. جهت این هواکش ها نیز به سمت پایین قرار داده می شد تا آب باران به داخل کندوج وارد نشود.
کندوج در جایگاه انبار غذای اصلی کشاورز
در گذشته ، کارخانه های شالیکوبی به شکل کنونی وجود نداشت. در شمال کشور ، نان و گندم هم به گستردگی زمان کنونی ، مصرف نمی شد. کشاورزان باید در طول سال برنج مصرف می کردند. تفاوتی نداشت که صبحانه ، ناهار یا شام باشد. برنج ، غذای اصلی کشاورزان شمال بود. بنابراین باید به روشی این برنج را نگهداری می کردند.
کندوج ها به همین منظور ساخته شده بودند. آنها شلتوک برنج را برای مدت طولانی نگهداری می کردند. البته برنج به صورت پوست کنده در کندوج قرار داده نمی شد. بلکه دانه های برنج با همان لایه سبوس شان نگهداری می شدند. حتی با ساقه هایشان. علت این بود که ماندن برنج در پوست ش یا ساقه اش، ماندگاری آن را افزایش می دهد.
به هر حال غذای خانواده کشاورز در طول سال، از همین کندوج تامین می شد و از این نظر نیز کندوج ها دارای اعتبار زیادی پیش اهالی خانه روستایی بود.
سرنوشت کندوج
با افزایش مصرف نان و تغییر ذائقه مردم ، دیگر کشاورز نیازی نداشت که شلتوک برنج را برای مدت طولانی نگهداری نماید. کارخانه های شالی کوبی نیز، به سرعت پوست برنج را می کندند و آن را سفید می کردند. با گران تر شدن قیمت برنج، دیگر نگهداری آن هم برای کشاورز با زحمت بیشتری همراه شد. مهاجرت روستایی ها به شهرها و کاهش جمعیت ثابت روستاهای شمال نیز ، نیاز به نگهداری طولانی مدت برنج را کاهش داد.
ماهیت برنج هم از کالایی که برای مصرف سالیانه کشاورز بود ، به کالایی که با فروش آن ، درآمد برای کشاورز حاصل می شد، تبدیل پیدا کرد. یعنی در حال حاضر داد و ستد برنج ، سود بیشتری از خوردن آن برای کشاورز دارد.
همه اینها سبب شد که رفته رفته ، استفاده از کندوج ها کمتر و کمتر بشود و در این سال ها، خارج از موزه ها، دیگر اثر زیادی از کندوج های گیلان یافته نمی شود. مگر به تعداد کم و انگشت شمار در هر روستا که درون آن هم ، جز خاطره ای از شلتوک های نازنین برنج ایرانی ، چیز دیگری یافت نمی شود .
پیشنهاد ساخت کندوج های مدرن
البته از سوی دیگر ، همین از رده خارج شدن کندوج ها ، سبب شده است که عطر برنج ها نیز کمتر بشود و مردم دیگر نتوانند از بو و رایحه بیشتر برنج های قدیمی ایرانی بهره مند بشوند؛ (در مقاله چرا برنج ها ، عطر و بو ندارند بیشتر توضیح داده ایم ) بنابراین پیشنهاد می شود که مهندسان کشاورزی و سازه های عمرانی و معماری در کشاورزی ، به کارکرد کندوج ها و نقش آنها در بهره وری برنج، توجه بیشتری نمایند و تلاش کنند که با به روز کردن کارایی آنها در زمان حال، کندوج های مدرن را تولید نمایند تا خط تولید برنج ایرانی ، کیفیت و بهره وری بیشتری را تجربه نماید و بیشتر از حتی گذشته ، ارتقا یابد و به قله دلخواه تری برسد.
چقدر به ارگانیک بودن برنج کمک می کردند کندوج ها…
کندوج برنج گیلانی ها خیلی جالبه
باسلام وعرض ادب به نظر این بنده
در واقع این آثار نشان دهنده فرهنگ واتحاد خانوادگی بوده که علاوه بر ارتزاق کشاورزان وتحصیل محصول سبب استحکام خانواده ها در هنگام دورهمی هایی و صله ارحام که در زیر این کندوج ها اتفاق میافتاده وچه بسا که باعث حل مشکلات خانواده ها کمک به همدیگر عاشق شدنها وتشکیل خانواده های جدید میشده وچه کسانی که در زیر آنها به دنیا آمدند یا از این دنیا رفته اند